متن چشم انداز با موضوع "بررسی بحران شهر فرگوسن آمریکا"
* مجری کارشناس: سعید عبدالملکی
* کارشناسان:
آقای دکتر علیرضا سلیمانی
خانم مریم خرمایی
تاریخ : 93/5/27
اعتراضاتی که در ایالت های مختلف آمریکا رخ داده است، بیشتر کدام ایالت ها را درگیر خود کرده است؟
خرمائی: دامنه بیشتر اعتراضات مربوط به جامعه ی سیاه پوست آمریکاست. شهر فرگوسن به عنوان مرکز اعتراضات شاهد خشم و اعتراضات مکرر از سوی مردم و جامعه ی سیاه پوست می باشد، اما این اعتراضات فقط در شهر فرگوسن یا در سطح ایالت میزوری منعکس نمی شود بلکه در سراسر آمریکا بخصوص ایالت های جنوبی گسترش پیدا کرده است. در ایالت های شرقی با وجود این که مردم دموکرات هستند باز هم شاهد اعتراضاتی هستیم. در ایالت های جنوبی بخصوص ایالت فلوریدا شاهد این اعتراضات بودیم زیرا در ماجرای قتل ترایوون مارتین در سال ۲۰۱۲ شاهد اینگونه اعتراضات در این ایالت بودیم. نوجوان سیاه پوستی که مانند مایکل براون مورد تبعیض و تهاجم پلیس قرار گرفت همچنین حادثه ای که در ایالت میزوری اتفاق افتاد باعث شد داغ آن نوجوان در ایالت فلوریدا زنده شود. به همین دلیل شاهد اعتراضات گسترده تری از مردم این ایالت نسبت به حادثه ی قبلی بودیم.
روایت های مختلف و متضادی درباره ی قتل مایکل براون وجود دارد، به نظر شما سرچشمه ی این روایت های مختلف و متضاد چیست؟
در مورد روایت هایی که در خصوص قتل مایکل براون وجود دارد، حادثه هفته ی قبل ظهر روز شنبه به وقت محلی اتفاق افتاد. مسئله مهم و کلیشه ای که در این قتل وجود دارد تعداد شلیک هایی است که منجر به قتل این نوجوان سیاه پوست شده است. تاکنون تعداد شلیک ها ۸ شلیک بوده است اما با کالبد شکافی جسد آشکار شد که ۶ شلیک صورت گرفته است.اهمیت در آن است که قربانی مسلح نبوده و ضارب نه به قصد بازداشت بلکه به قصد کشتن شلیک کرده است.
به هر صورت عمل کشتن انجام شده است؟
خرمائی: بله، مسئله ای هم نبوده است که از آن جلوگیری شود. اگر می خواسته از یک اتفاق جلوگیری کند؛ آنطور که والدین مقتول اظهار داشتند باید از یک باتوم یا ابزار بازدارنده استفاده می کرده است. اگر هم شلیک کرده است با ۲ شلیک آن هم به دست و پا که می تواند مقتول را از جرم خود تبرئه کرد اما شلیک ها پی در پی بوده و اگر کسی به جای آن نوجوان بود به دلیل شلیک های مکرر کشته می شد. این قضیه باعث شد سیاه پوستان ایالت میزوری به ویژه شهر فرگوسن نسبت به قتل براون حساس شوند و به اموال عمومی آسیب برسانند. مسئله ی دیگری که وجود دارد آن است که پلیس ایالتی با تعلل بسیار نام ضارب را اعلام کرد. این اعلام خبر یک هفته به طول انجامید. بعد از یک هفته با سعی و تلاش فراوان می خواست وجه ی این نوجوان را در افکار عمومی مردم خراب کنند و اگر گلوله ای هم شلیک شده به خاطر این است که این نوجوان شر بوده است.
و از طرفی تهمت دزدی زدند.
خرمائی: تهمت دزدی هم زدند. تمام این موضوعات هنوز اثبات نشده است. سعی مقامات ایالتی بر این است که به نحوی بر روی قضیه ی شلیک پی در پی به نوجوان ۱۸ ساله غیر مسلح را کتمان کنند. پلیس از شاهدان عینی، روایت های گوناگونی را ارائه می کند. شاهدان عینی اظهار می دارند شخص مقتول علاوه بر غیر مسلح بودن، حالت تهاجمی نداشته و دست های خود را به نشانه ی تسلیم بالا و روی زانوها نشسته بود و حتی هنگامی که افسر ضارب گلوی آن را فشرده بود، آن نوجوان برای رهایی از دست آن تقلا کرده بود و بعد از آن شلیک های مداوم شکل گرفت. اما پزشکی قانونی اکنون اعلام کرده است که گلوله ها از سمت مقابل شلیک شده است. تمام تعلل های پلیس و سعی بر وجه دار کردن مقتول با توجه به فضایی که در شهر فرگوسن وجود دارد و اکثرا سیاه پوست هستند. (لازم به ذکر است تقریبا ۹۷ درصد اهالی شهر فرگوسن را سیاه پوست ها تشکیل داده اند و ۹۴ درصد نیرو های پلیس این شهر سفید پوست هستند). هنگامی که پلیس این نوجوان را دزد می پندارد در واقع ۹۷ درصد سیاه پوست شهر فرگوسن را دزد تلقی کرده است نه نتها وجه ی مقتول را خدشه دار کرده بلکه برای تمامی سیاه پوستان این شهر جنبه ی حیثیتی دارد و از حق خود دفاع کنند. تمامی این دفاع ها بگونه ای شده بود که خشونت در دو روز گذشته به اوج خود برسد و منع تردد در ساعاتی از شبانه روز اعلام شود. در نهایت کنترل شهر شکل نظامی برای آرام شدن مردم به خود گرفته است.
در هر صورت تلاش خود را دارند که این موضوع را پنهان و پلیس (ضارب) را تبرئه و نوجوان را مقصر اصلی بدانند؟
خرمائی: در بحث تریوون مارتین که در آن زمان باعث شد حق به مارتین داده شود، مجرب شدند و سعی بر جبران اشتباهات خود دارند.
البته ابهامات و توجیهات آنها قابل دفاع نیست زیرا عمل قتل صورت گرفته است، حتی اگر فرض کنیم تهمت دزدی نیز ثابت شود تاوان آن کشتن نیست که ۸ یا ۶ گلوله به آن نوجوان شلیک شود.
اگر بخواهیم (از نظر جامعه شناسی) ریشه ی شورش ها و اعتراضات اجتماعی را پیگیری کنیم، اعتراضاتی که پیرامون پدیده ی قتل مایکل براون وجود دارد، چگونه قابل تحلیل است؟
سلیمانی: در ابتدا چکیده و بعد از آن نشانه های برجسته ی این حادثه را بازگو می کنم. در همه ی مباحث مربوط به اعتراضات اجتماعی شکل های متفاوتی از اینگونه اعتراضات داریم مانند شورش و تظاهرات. تفاوت شورش و تظاهرات در این است که شورش آنی و از قبل برنامه ریزی درباره آن نشده است ولی تظاهرات ممکن است از قبل برنامه ریزی شده باشد. افرادی که وارد شورش می شوند آشنایی نسبت به یکدیگر ندارند اما در تظاهرات در یک حزب افراد آشنا را همراه خود آورد و پلیس هم طرف مقابل را شناخته باشد. حتی در تظاهرات نیز ممکن است به شورش کشیده شود که تفاوت عمده ی شورش و تظاهرات در این موضوع است. با توجه به اینکه در آمریکا اینگونه حوادث شورشی اتفاق افتاده است، تعجب ما در این است که چرا نیروهای پلیس و انتظامی آمریکا که همیشه خود را در صحنه حاضر می بیند، با حرکات آنی انفجاری گسترده چرا زمینه های از قبل آماده شده خود را ندارد و باید بگوییم که روایت پلیس درست است یا والدین مقتول. پلیس برای این گونه شورشها باید آماده، دقیق، سریع و .... باشد. در کشور آمریکا عدم آشنایی پلیس با اینگونه شورش ها تعجب آور است. (از نظر نشانه شناسی) به ترتیب این نشانه ها عبارت اند از: نشانه ی اول سیاه پوست بودن این شورش است. اکثر تجمعاتی که در تلویزیون پخش شده است سیاه پوستان هستند و نشاندهنده ی آن است که نارضایتی سیاه پوستان از وضع فعلی خود (زیستی) بالاتر است. سایر مردم دیگر (رنگین پوستان شامل: اسپانیایی تبارها، سفید پوستان) نیز در این شورش همراه بودند و هم آوایی را در سراسر آمریکا به وجود آورده است ولی حضور زیاد سیاه پوستان از همه مهم تر است. نشانه ی دوم آن است که روابط پلیس و اقلیت ها مثبت و فرهنگی نیست و فرهنگ های تعارضی می باشند. تجاربی که از شورش های قبلی به وجود آمده است (مانند شورش رادنی کینز در لس آنجلس) تداوم دارد و همیشه وجود دارد و آمریکا نتوانسته است این تداوم را قطع کند، و با همه ی توانمندی های خود بگوید بحث های نژادی را کنار گذاشته یا از این خاکریز عبور کرده است و همچنان این کشور درگیر در بحث های تبعیض نژادی است. نشانه ی سوم این است که این شورش نشان داد پلیس به عنوان مامور حفاظت و الزام شهروندان به رفتارهای منظم و ایجاد یک نظم اجتماعی ناتوان بوده است. در آمار های گوناگون آمریکا اعلام می کند جرم در این کشور کاهش پیدا کرده است ولی این جرم ها به چه هزینه ای؟ به هزینه ای که یک نوع تبعیض نژادی به سیاه پوستان و رنگین پوستان تحمیل کردند. به عبارتی کنترل اجتماعی و انضباط رفتاری معطوف به سیاه پوستان می باشد. حدود ۹۰ درصد از بازرسی هایی که اتفاق می افتد نسبت به سیاه پوستان می باشد. اکثر سیاه پوستان در معرض بازرسی های بدنی و تحقیرهای اجتماعی در این حوزه هستند. هنگامی که تا شورشی اتفاق افتاد عقده های سرکوب شده خود را بیرون بریزند نشان دهنده ی آن است کنترل اجتماعی که باعث کاهش جرم ها می شود، در این گونه اعتراضات مانند شهرفرگوسن است. نشانه ی چهارم غارت و چپاول مغاره ها است. رسانه های آمریکایی تلاش بر توازن دارند و می گویند پلیس خلافی را منجر شده است و چرا مردم غارت و چپاول می کنند که مشکلی را به وجود می آورد و آن است که غارت و چپاول علت رفتار تبعیض نژادی پلیس نسبت به فرد است و همچنین غارت و چپاولی که اتفاق افتاده است چه چیزی را بیان می کند؟ مسلما تبعیض نژادی و تبعیض در فقر حاصل شده و الیناسیون مردم نسبت به نظام خود دارند که نظام خود را به گونه ای می بینند که حاصل دست رنجش را سیاه پوستان گرفته و در جای دیگری متمرکز کرده اند وجود دارد. همچنین مغازه هایی که غارت می شوند نشانه ی شبکه های سرمایه داری هستند. نشان دهنده ی انتقام است و نباید آنها را باهم مساوی گرفت. نشانه ی پنچم نقش حقوق شهروندی است. نشانه ی ششم هم نحوه ی گزارش دهی پلیس است، به صورت مختصر، باتاخیر است (در حالی که پلیس مسئول گزارش صحیح و دقیق از حادثه است) و بعد از گذشت یک هفته نام ضارب را فاش می کنند و با نشان دادن گزارشی که ربطی به موضوع ندارد (ویدیوهایی که مربوط به دزدی از مغازه ها و انکار والدین برای داشتن نوجوان ۱۸ ساله) باعث گسترش دوباره شورش می شود زیرا شورشگر احساس می کند پلیس پنهان کاری، تبرئه ی مجرم و تبعیض حقوق مقتول را انجام می دهد.
سه سناتور جمهوریخواه به نام های رندپال، تدکروز و مارکو روبیو به عملکرد پلیس و حتی به دولت نیز اعتراض کردند، به نظر می رسد این موضع گیری سناتورهای جمهوریخواه جنبه ی سیاسی داشته باشد زیرا پیشینه ی آنها نشان می دهد طرفدار حقوق سیاه پوستان (مانند مایکل براون) نیستند تا از آنها جانبداری کنند. سناریوی جمهوریخواهان بحث بهره برداری سیاسی و نیز تخریب دموکرات ها و ایجاد فرصت برای جلب آرای مردمی در انتخابات پیش روست تحلیل شما در این خصوص چیست؟
خرمائی: سناتورهای جمهوریخواه موضع تندی را نسبت به اعتراض در شهر فرگوسن داشتند. اما به این معنی نیست که فقط جمهوریخواهان نسبت به این موضوع واکنش نشان دادند بلکه دموکرات ها هم به این قضیه واکنش داشتند.
البته این سه سناتور در این قبیل موارد واکنش نشان نمی دهند ولی چرا بر روی این موضوع مانور می دهند جای سوال(معنادار) دارد؟
خرمائی: شاید مانوری که این سه نفر یا بقیه رهبران حزب جمهوریخواه نسبت به حادثه ی شهر فرگوسن میزوری داشتند، می توانیم اینگونه توجیه کنیم که در یکسال گذشته حزب جمهوریخواه در سطح ملی شعار فراگیر بودن را سر داده است. همانطور که می دانیم حزب جمهوریخواه حزبی است که همیشه سفید پوستان را پذیرفته است اما از یکسال گذشته این حزب توانسته سیاه پوستان را نیز بپذیرد برای اینکه بتواند در انتخابات میان دوره (نوامبر امسال) و انتخابات ریاست جمهوری (۲۰۱۶) رای این اقلیت نژادی را ازآن خود کند در حالی که اکثر اقلیت های نژادی بصورت سنتی به دموکرات ها رای داده اند. سناتوری که در این موضوع فعالیت های بسیار دارد سناتور رند پال (سناتور جمهوریخواه ایالت کنتاکی که وابسته به شاخه ی تی.پارتی نیز هست) می باشد. رندپال نقش تریبون حزب جمهوریخواه را بر عهده دارد. وی چه بخواهد در انتخابات ریاست جمهوری آتی کاندیدا شود و چه در این انتخابات شرکت نکند، شعارهای فراگیر جدید این حزب را در سراسر آمریکا پخش می کند. یکی از شعارهایی که رندپال از سال گذشته سرداده است شعار فراگیر بودن حزب است همچنین وی سناتور سیاه پوستان است. تا قبل از رندپال کسی این شعار را بیان نکرده بود و همیشه این دموکرات ها بودند که خود را حامی منافع سیاه پوستان و اسپانیایی زبان (لاتین تبار) می دانستند و از اقلیت های نژادی در سطح ایالات متحده بصورت سیاسی حمایت می کردند. نکته بعدی که رندپال و سایر جمهوریخواهان (پال رایان، جمهوریخواه مطرح که در بین مردم محبوب است و در انتخابات پیشین در صورت پیروزی میت رامنی معاون او شود) بر آن مانور می دهند آن است که آن ها سیاستمدارانی هستند که معتقدند در نظام قضایی آمریکا مجازات درنظر گرفته شده با جرم تطبیق ندارد. یکی از دلایلی که تمرکز بیشتری بر این موضوع دارند این است که هنگامی که صحبت از مجرم می شود اولین مجرمی که وارد ذهن سیستم قضایی آمریکا می شود نوجوان سیاه پوست است که جرم وی مواد مخدر است. یکی از اعترافاتی که رند پال و همکاران وی در حزب جمهوریخواه دارند آن است که چرا به خاطر جرم حمل مواد مخدر یک جوان، ۱۰ الی ۲۰ سال زندان بریده شود تا هنگامی که این جوان از زندان آزاد شود جامعه وی را قبول نکند. مسئله ی دیگری که جمهوریخواهان در بحث حادثه شهر فرگوسن از آن بهره برداری سیاسی می کنند اعلام می دارند که رئیس جمهور سیاه پوست و دموکراتتان برای شما هیچ کاری انجام نداده است و دموکرات هایی که زمانی طرفدار شما بودند هیچ کاری انجام نمی دهند پس بیایید به حزب جمهوریخواه اعتماد کنید، چه در انتخابات میان دوره (ایالت میزوری ایالتی می باشد که در آن کنترل مجلس ایالتی و سنا به دست جمهوریخواهان و تنها فرماندار آن دموکرات است) و همچنین در انتخابات کنگره (نوامبر صورت می گیرد) می خواهند کنترل این مجالس را در دست گیرند برای اینکه در مواقع لزوم بتوانند وتوی فرماندار دموکرات را به نفع خود بازگردانند. در سطح ملی هم تلاش بر این دارد که برای انتخابات ریاست جمهوری از این قضیه بهره برداری کنند.
آقای اوباما هم بیانیه ی بی روحی داده است و تنها از خشونت پلیس اعلام ناراحتی کرده است و همچون قضیه سال گذشته که برای تریوون مارتین رخ داد حرکتی درخور و شایسته انجام نداده است؟
خرمائی: دو خرده گیری نسبت به پلیس ایالت میزوری می شود. اول مسلحانه عمل کردن در مقابله با مردم: آنها بر این باورند که نیازی به خشونت نبوده است و اکنون حزب جمهوریخواه بر این موضوع مانور می دهد و اعلام می دارد که دولت را به دولت نظامی تبدیل کرده اید و نهادهای مجری قانون را نظامی کرده اید. این مسئله به زیاد شدن اختیارات دولت اشاره دارد. همانطور که می دانید حزب جمهوریخواه مدافع کوچک تر نمودن دولت به نفع دولت های محلی است. نکته ی دومی که حزب جمهوری خواه بر آن مانور می دهد این است که آمریکا طرفدار پوشش رسانه ها بوده است. ما شاهد این بوده ایم که در حادثه ی اخیر دو نفر از خبرنگاران روزنامه ها و پایگاه های خبری سرشناس (واشنگتن پست و هافینتگتون پست) دستگیر شدند. برخی از گزارش ها اعلام داشتند که تجهیزات فنی پایگاه های الجزایر مورد تخریب قرار گرفته است. این عوامل باعث شد احزاب (حزب جمهوریخواه و دموکرات، بیشتر جمهوریخواه) نسبت به این مسئله واکنش نشان دهند. به عنوان مثال سناتور مارکوروبیو و سناتور تدکروز بر روی این قضیه که ما باید آزادی مطبوعات داشته باشیم مانور دادند. البته اوباما در آن بیانیه ی بی ارزش (خشک و خالی) اشاره به حق آزادی مطبوعات داشت. اما به گفته ی آنها مانع از شفافیت این قضیه نمی شویم و در این قضیه آزادی مطبوعات نقض شد.
در بحث قبلی به نشانه ها اشاره کردید و نشانه های اعتراض سیاه پوستان را نیز بیان کردید. اما اگر قضیه را برعکس کنیم از نظر نشانه شناسی علت تبعیض نژادی در آمریکا چیست؟ (آن هم در آمریکایی که ادعا دارد مهد آزادی و تمدن است)
سلیمانی: نشانه جای خود را در فرهنگ باز می کند. فرهنگ بیان می کند در این جا تبعیض نژادی وجود دارد یا خیر. ممکن است آمریکا به لحاظ فرایند های حقوقی و قانونی مجموعه کارهایی را انجام داده باشد و سعی کند نژاد مطرح نباشد. اگر فرض کنیم آمریکا به این امر افتخار کند و در قانون اساسی انسان را مطرح کرده اند (سیاه یا سفید را ننوشته اند) ولی ممکن است قانون و قانون اساسی به حاشیه رود که اکنون در آمریکا در حاشیه قرار دارد. آن چیزی که مطرح است فرهنگ موجود در آمریکاست و آن فرهنگ در تمایزات سفید بر سایر اقلیت هاست. از این حیث هر چقدر در آمریکا قوانین مدون تر باشد (ممکن است سایر کشورها از این قوانین برای کشورهای خود استفاده کنند) راه حلی برای کشور آمریکا نبوده است در حالی که شاید برای کشورهای دیگر راه حل مناسبی باشد زیرا بنیاد، بنیاد فرهنگ و تبعیض است و بنیاد، فرهنگی است که شکل و قوام گرفته و خود را در این حوادث نشان می دهد.
قانون اجرا نمی شود؟
سلیمانی: قانون محو می شود. قانون های خوبی در آمریکا وجود دارد و اعتقاد دارند که خشونت پلیس باید منضبط باشد و مجموعه ای از قوانین را از روی همین عمل طراحی کردند ولی چگونه می توان بگوییم این خشونت منضبط است. اگر به این حادثه قتل نگاهی بیندازیم همانطور که اعلام داشتند ۶ شلیک صورت گرفته است نشان می دهد که این خشونت منضبط نیست و حادثه اتفاقی نبوده است. ممکن است پلیس یک مرتبه شلیک و به یک فرد دیگری برخورد کند و آن فرد نیز کشته شود. به هر حال حوادث اتفاقی در سراسر جهان دایره ی خاص خود را دارد و یا می توانیم بگوییم فرد ضارب برای محافظت از خود شلیک کرده است و یک سری مجموعه ی حقوقی دیگری برای آن قائل شد ولی هنگامی که ۶ گلوله از روبرو و مستقیم شلیک می شود، تمام قوانین و قواعد که منضبطتانه در آمریکا به غیر از سایر کشورها وضع شده است در عرصه ی فرهنگ رنگ می بازد. فرهنگ پلیس فرهنگ نژاد گرایانه است. اعلام می دارند شهر فرگوسن شهری است که سفید پوستان از آنجا فرار کرده اند. سفید پوستان، سیاه پوستان را برای امور کشاورزی به خدمت گرفته بودند اما با مهاجرت سفید پوستان از شهر تعداد آنها کاهش پیدا کرده است. در مجموع این عمل باعث فرهنگ تبعیض نژادی در شهر فرگوسن شده است زیرا هیچ گونه فرصت شغلی برای سیاه پوستان وجود ندارد و به صورت متوازن (سیاه و سفید) باقی نمانده است. حتی مهاجرت هم بیانگر فرهنگ تبعیض نژادی می باشد.
عقب ماندگی فرهنگی و اقتصادی در آنجا وجود دارد؟
سلیمانی: بله، هنگامی که سفید پوستان متوجه شدند که درآمدشان در منطقه ی دیگر است امکانات نظام فرهنگی و فدرال آمریکا به آنها داده می شود مانند اینکه در شمال کالیفرنیا ساکن می شوند ولی سیاه پوست شهر فرگوسن در شهر خود با بافت قدیمی باقی می ماند. مدرنیزاسیون تحرک اجتماعی را افزایش می دهد. تحرک اجتماعی برای سیاه پوستان وجود ندارد ولی برای سفید پوستان وجود دارد. در شهر دیترویت نیز سیاه پوستان در بافت های قدیمی شهر زندگی می کنند ولی سفید پوستان خانه های خود را ترک کرده اند. در چنین شهرهایی افراد عقیده دارند که از کار آنها در تاریخ استفاده کرده اند و هنگامی که به آنها نیازی نیست شهر را رها کرده اند. این نوعی تبعیض است سیاه پوستان به لحاظ تاریخی در آنجا هستند.
شما معتقدید عقب ماندگی فرهنگی حاکم است که موجب تبعیض ها و خشونت ها می شود؟ از طرفی برای تربیت و آموزش فرهنگ مطابق با دموکراسی واقعی که ادعا می کنند، اقدامی را انجام نداده اند؟
سلیمانی: نمی خواهم از واژه ی عقب ماندگی فرهنگی استفاده کنم و به جای آن از تبعیض فرهنگی استفاده می کنم. زیرا سیاه پوستان عقب ماندگی فرهنگی ندارند. سفید پوستان توانمندی لازم را به لحاظ کسب فرصت های شغلی دارند. اگر قرار باشد برده های آفریقایی را برای کار کشاورزی به ایالات متحده بکشانند و هم اکنون سیاه پوستان نیز به شهر دیگر روند. مدیریت تحرک اجتماعی همچنان در دست سفید پوستان است.
عقب ماندگی فرهنگی به سفید پوستان نیز بر می گردد چرا که به مساوات و برابری قائل نیستند.
سلیمانی: اگرچه این گفته ها مکتوب است ولی در حاشیه قرار دارد و پنهان است. عملا در تمرین های اجتماعی حضور خود را ندارد.